هزار سال زیادت بقای خاتون باد


هزار سال زیادت بقای خاتون باد

مه مبارک روزه برو همایون باد
مه مبارک روزه برو همایون باد
هزار سال به میزان عدل و انصافش
هزار سال به میزان عدل و انصافش
امور دولت و اشغال خلق موزون باد
امور دولت و اشغال خلق موزون باد
جهان رفعت و عز و جلال عصمت دین
جهان رفعت و عز و جلال عصمت دین
که عز و عصمت با جانش هر دو مقرون باد
که عز و عصمت با جانش هر دو مقرون باد
بر آسمان کمالش به هر قران که فتد
بر آسمان کمالش به هر قران که فتد
هزار سال طواف سعود گردون باد
هزار سال طواف سعود گردون باد
بر آستان جلالش به هر قدم که نهد
بر آستان جلالش به هر قدم که نهد
هزار دشمنش اندر زمین چو قارون باد
هزار دشمنش اندر زمین چو قارون باد
ز شرم فکرت او روی شمس گلگونست
ز شرم فکرت او روی شمس گلگونست
ز خون دشمن او تیغ چرخ گلگون باد
ز خون دشمن او تیغ چرخ گلگون باد
اگر تصرف گردون به کام او نبود
اگر تصرف گردون به کام او نبود
در انتظار وجود از وجود بیرون باد
در انتظار وجود از وجود بیرون باد
وگر تفاخر دریا به دست او نبود
وگر تفاخر دریا به دست او نبود
به جای در و گهر در دل صدف خون باد
به جای در و گهر در دل صدف خون باد
ایا سخای تو توجیه رزق را قانون
ایا سخای تو توجیه رزق را قانون
برو مزید نباشد هموش قانون باد
برو مزید نباشد هموش قانون باد
ز رشک وسعت دریای طبع پر گهرت
ز رشک وسعت دریای طبع پر گهرت
کنار دریا از آب دیده جیحون باد
کنار دریا از آب دیده جیحون باد
به روزگار تو ور هست فتنه فتنهٔ خواب
به روزگار تو ور هست فتنه فتنهٔ خواب
برو چو بخت حسودست همیشه مفتون باد
برو چو بخت حسودست همیشه مفتون باد
زمانه جمله چو بیمار وهم و حادثه اند
زمانه جمله چو بیمار وهم و حادثه اند
ز پاس و امن توشان باره باد و معجون باد
ز پاس و امن توشان باره باد و معجون باد
جریدهای تواریخ عهد دولت تو
جریدهای تواریخ عهد دولت تو
ز رسمهای تو پر درج در مکنون باد
ز رسمهای تو پر درج در مکنون باد
تمنیی که به اقبال روزگارت هست
تمنیی که به اقبال روزگارت هست
در انتظار قبول تو باد و اکنون باد
در انتظار قبول تو باد و اکنون باد
ایا به دست تو در گوهر سخا تضمین
ایا به دست تو در گوهر سخا تضمین
به پای قدر تو در اوج چرخ مضمون باد
به پای قدر تو در اوج چرخ مضمون باد
خرابه ای که ضروریست بر بساط زمین
خرابه ای که ضروریست بر بساط زمین
ز بس عمارت عدلت چو ربع مسکون باد
ز بس عمارت عدلت چو ربع مسکون باد
اگرنه از شکر شکر تو همیشه ترست
اگرنه از شکر شکر تو همیشه ترست
مذاق بنده لعابش چو آب افیون باد
مذاق بنده لعابش چو آب افیون باد
به دشمنان تو بر، هرشب از کمین قضا
به دشمنان تو بر، هرشب از کمین قضا
سپاه حادثه چرخ را شبیخون باد
سپاه حادثه چرخ را شبیخون باد
به بارگاه تو در شیر فرش ایوان را
به بارگاه تو در شیر فرش ایوان را
به خاصیت شرف و فر شیر گردون باد
به خاصیت شرف و فر شیر گردون باد
به خدمت تو درم روزگار میمون گشت
به خدمت تو درم روزگار میمون گشت
ز جود و جاه تو کت روزگار میمون باد
ز جود و جاه تو کت روزگار میمون باد
ز خرمی که دلم عیش تو همی خواهد
ز خرمی که دلم عیش تو همی خواهد
بدان همی نرسد فکرتم که آن چون باد
بدان همی نرسد فکرتم که آن چون باد
همیشه تا به جهان در کمی و افزونیست
همیشه تا به جهان در کمی و افزونیست
حسود جاه تو کم باد و جاهت افزون باد
حسود جاه تو کم باد و جاهت افزون باد